فراتر از SMART: راهنمای جامع کوچینگ برای هدفگذاری
بعیده که کار کوچینگ کرده باشین و به این سوال فکر نکرده باشین که چرا مدل هایی مثل smart و grow جواب نمیده!
درسته که هدف گذاری، از اصول مهم و اساسی در فرآیند کوچینگه، اما اخیرا مشخص شده که مدلهای سنتی هدف گذاری مثل SMART که در دهههای گذشته خیلی محبوب و پر استفاده بودن، نمیتونه پاسخگوی نیازهای همه افراد باشه.
این مقاله به بررسی بینش های کلیدی در مورد هدف گذاری که برگرفته از کتاب راهنمای کوچ ها نوشته ی جاناتان پاسموره می پردازه و از اصلاح شیوه ها، مدل های کلیدی و اهمیت سازگاری پروسه ی هدف گذاری در کوچینگ صحبت می کنه.
نکته کلیدی اینه که هدف گذاری به اشتباه، خیلی فرآیند خطی و ساده ای در نظر گرفته شده در حالی که فرآیندش بسیار متنوع تر از چیزیه که تصور میشه.
در پروسه های هدف گذاری لازمه از چند زاویه به موضوع نگاه کنیم.
1-ابعاد مختلف هدف گذاری ( برخی از این ابعاد رو در جدولی که در ادامه ی مقاله آورده شده میتونین ببینین).
2-مراجع : هر فرد در سطح متفاوتی از آمادگی برای تغییر قرار داره که لازمه بهشون توجه بشه.
3- کوچ: کوچ های مختلف، طرز فکر های مختلفی نسبت به هدف گذاری دارن که لازمه به تاثیرش آگاه باشن.
1- چالش رویکردهای سنتی هدف گذاری:
از لحاظ تاریخی، کوچینگ به شدت به ساختار و چارچوبهایی مثل اهداف SMART (تمرکز بر نتایج خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و مهلت زمانی) و یا مدل GROW (هدف، واقعیت، گزینهها، اقدام)، تکیه داشت. غافل از اینکه، این موارد غالبا برای زمینه های سازمانی با وظایف ساده و قابل پیش بینی و محیط های ثابت به کار برده میشد، تحقیقات در زمینه کوچینگ مدرن چالش های مدل های سنتی رو نشون داده که توی دنیای پر سرعت، غیر قابل پیش بینی، مبهم و پیچیده ی امروز، این مدل هدف گذاری پاسخگو نیست.
همچنین برای حوزه ی لایف کوچینگ هم با توجه به پیچیدگی ذهن و سیستم انسان، مدل کارآمدی نیست.
توی دنیای سریع امروز و محیط های پیچیده و غیر قابل پیش بینی، انعطاف پذیری و چابکی حرف اول رو میزنه،
2- مراجع:
مراحل عاطفی و شناختی مراجعان مشابه و یکسان نیست و هر فرد در سطح آمادگی متفاوتی قرار دارد که باعث تفاوت در سبک و شیوه هدف گذاری براساس شرایط اینجا و اکنونش میشه.
تحقیقات جدید و مباحث مرتبط با نوروساینس (مثل ویدیوی سخنرانی آقای ریچارد بویاتزیس)، اتکای بیش از حد به هدفگذاری رو مورد انتقاد قرار میدن.
نشون داده شده که برای بعضی افراد، هدف گذاری smart باعث استرس بیشتر و کاهش انگیزه شده.
3- کوچ:
علاوه بر تنوع مراجعین، کوچ ها هم به عنوان انسان، باهم فرق دارن، مواردی مثل نوع طرز فکر، تجربیات قبلی و سبک زندگی اون ها در فرآیند هدف گذاری میتونه روی روند جلسه اثر بذاره. توجه کنین که خط امضای شخصی شما به عنوان کوچ چیه؟ با کمک گرفتن از منتور و سوپروایزر اون رو در صورت نیاز بهینه سازی کنین.
چه جوری هدف گذاری موثرتری انجام بدین؟
1- گسترش دامنه هدف گذاری
Broadening the Scope of Goal-Setting
کوچینگ مدرن تمرکزش رو روی درک سازگارتراز اهداف گذاشته و هدف گذاری رو باز تعریف می کنه تا با شرایط و انسان ها بیشتر هماهنگ باشه. مثل موارد زیر:
Evolving Goals اهداف تکاملی: اهداف به عنوان نقاط شروعی در نظر گرفته می شن که قراره در طول سفر کوچینگ تکامل پیدا کنن.
یعنی اهداف اولیه ممکنه به صورت یه نگاه بسیار کلی و گسترده broad intentions باشه و به تدریج در طول مسیر، وضوح اون بیشتر بشه و دقیق تر بشه .
این رویکرد، تمرکزش روی انعطاف پذیریه و با مدلهای فرآیندی process models مطابقت داره.
2- ابعاد هدف: اهداف چند بعدی هستن:
Goal Dimensions: Goals are multi-dimensional, encompassing:
اهداف ابعاد مختلفی دارن که در ادامه به چند مورد از اونا اشاره میکنیم.
اهداف رسیدنی در مقابل اهداف اجتنابی: روی دستیابی به حالات مطلوب در مقابل دور شدن از شرایط نامطلوب تمرکز داره.
Approach vs. Avoidance Goals: Focus on achieving desired states versus moving away from undesired conditions.
اهداف مشخص در مقابل اهداف انتزاعی:
هدفهای مشخص و ملموس (مثل "پنج کیلو وزن کم کنم") یا اهداف کلیتر و بزرگتر (مثل "زندگی سالمتری داشته باشم").
Concrete vs. Abstract Goals: Balancing specific targets with overarching visions.
اهداف خودمختار در مقابل اهداف کنترل شده: هدفهایی که خودتون واسشون انگیزه دارین یا اونایی که ازتون خواستن انجام بدین، مثل اهداف زندگی شخصی و اهداف کارکنان در سازمان و...
Autonomous vs. Controlled Goals: Aligning goals with intrinsic motivations versus external pressures.
جدول پایین خلاصه ای از کتاب راهنمای جامع کوچینگه و به ابعاد مختلف هدف گذاری و کاربردهای آن در کوچینگ می پردازه:
بعد هدف | توضیحات | کاربرد عملی در کوچینگ |
هدفهای مشخص یا انتزاعی concrete or abstract goals | concreteهدفهای مشخص، بسیار دقیق و واضح هستن؛ هدفهای انتزاعی abstractکلیتر و گستردهترن | توی کوچیینگ معمولا ترکیبی از این دو مورد (چیزی بین این دو) رخ میده. افراد معمولا دنبال وضعیت مطلوب و پایدار در آینده هستن. بطور کلی هدف انتزاعی برای انگیزه دهی تغییر کمک میکنه و اهداف بسیار دقیق برای برخی افراد (نه همه) کمک میکنه تا بهترینشون رو زیست کنن |
هدفهای کوتاهمدت یا بلندمدت | هدفهای کوتاهمدت قابل دستیابی سریع هستن؛ هدفهای بلندمدت نیاز به زمان و تلاش بیشتری دارن | ترکیب این دو نوع هدف به برنامهریزی مؤثر کمک میکنه |
هدفهای درک شده یا هدف پیش فرض شده | هدف درک شده یعنی هم کوچ و هم مراجع تعریف یکسانی از اون هدف دارن، ولی هدف فرض شده وقتیه که کوچ تفسیر ذهنی خودش رو از معنای هدف داره (مثلا بهره وری برای کوچ معنای متفاوتی از مراجع داره) | ریسک بدیهی در نظر گرفتن معانی در جلسات کوچینگ زیاد رخ میده ،خصوصا توسط کوچ های تازه کار که برای تعیین موضوع جلسه اشتیاق و هیجان زیادی دارن و حرف های مراجع رو بر اساس دانش ذهنی خودشون تفسیر میکنن و بر اون اساس پرسشگری میکنن |
هدفهای سطحی و عمیق Deep or shallow | میزان مستحکم بودن اتصال درونی مراجع به هدف، روی دستیابی او به هدف تاثیرگذاره | مهمه که کوچ میزان عمیق بودن این اتصال رو کاوش و در صورت نیاز مستحکم تر کنه مثل بررسی ارتباط ارزش های درونی فرد با هدف، کاوش روش هایی که هدف روی زندگی فرد تاثیرات مثبت میذاره با تکنیک هایی مثل متافور و سوالات سفر زمانی |
هدفهای کنترلشده یا خودمختار | هدفهای خودمختار توسط خود فرد و بر اساس تمایلات درونیش تعیین میشن؛ اما اهداف کنترلشده بیشتر به خاطر فشار خارجی تعریف میشن مثل اهداف تعیین شده برای کارکنان و یا فشارهای اجتماعی و...که "بایدها" یکی از نشانه های اونه | گاهی مراجعین اهداف کنترل شده رو با اهداف خودمختار درونی اشتباه میگیرین به خصوص در مواقعی که هدف برای جایگاه اجتماعی- تایید و نظر دیگران و...باشه. نشونه ی بارز این اهداف باید هاست لازمه که کوچ ها به تفکیک این اهداف کمک کنن و همچنین برای اهداف کنترل شده مثل اهداف مربوط به کار (مدیر به کارکنان) شرایط تسهلیگری رو فرآهم کنن مثل کمک گرفتن از چرایی و معنای کار برای مراجع |
هدفهای انعطافپذیر یا سختگیرانه | هدفهای انعطافپذیر قابلیت تغییر دارن؛ هدفهای سختگیرانه دقیقاً ثابت هستن | برای شرایط متغیر، هدفهای انعطافپذیر انتخاب بهتری هستن |
هدفهای واکنشی یا وفق پذیر reactive or adaptive goals | هدف های واکنشی خواسته های مراجع در دقایق اول جلسه هست و هدف وفق پذیر هدفیه که در طول جلسه کوچینگ کمی تغییر میکنه و یا به کل تبدیل به هدفی جدید میشه که مشاء تولد این هدف جدید، حاصل از بازتاب دهی و کاوش روی هدف واکنشی اولیه هست | هدفی که مراجع با اون وارد جلسه کوچینگ میشه لزوما بهترین هدف نیست، صرف وقت برای کاوشگری با سوالات قدرتمند و بازتاب دهی حرفه ای در طول جلسه کوچینگ کمک میکنه تا شفاف سازی رخ بده و مراجع مناسب ترین هدف رو برای خودش تعیین کنه |
هدفهای آگاهانه یا ناآگاهانه conscious or unconscious goals | توی اهداف ناآگاهانه فرد رفتاری انجام میده و دنبال مواردی هست که زیاد بهش آگاه نیست مثلا باور محدود کننده ای که باعث میشه فرد به دنبال موفقیت بدون هیچ شکست و اشتباهی باشه | کوچینگ میتونه استدلال و یا موارد پنهانی که پشت هدف گذاری ناآگاهانه هست رو آشکار کنه. توجه کنین که مباحث روانشناسی و روان درمانی موضوع این صحبت نیست |
هدفهای عملکردی یا یادگیری Performance or learning goals | هدف عملکردی روی مواردی مثل اجرای کارها و عملکرد عالی و... متمرکزه اهداف یادگیری بیشتر روی تسلط پیدا کردن روی موضوعات متمرکزه | نکته مهم اینه که در اهداف عملکردی توجه کنین که سطح پیچیدگی و سختی چالش به طور بهینه تعیین بشه (نه خیلی زیاد نه خیلی کم) تا انگیزه مناسب فرد رو حفظ کنه اهداف یادگیری به نوعی پشتیبان اهداف عملکردیه |
هدفهایاجتنابی یا نزدیک شدنی/ رویکردی | هدف اجتنابی مثل نمیخوام چاق شم برای اجتناب از وضعیت نامطلوب تعریف میشه؛ هدف رسیدنی براینزدیک شدن به حالت مطلوبه. | تمرکز روی هدفهای نزدیک شدنی معمولاً حس مثبت بیشتری ایجاد میکنه.و بهتره روی اونا کار کنین، نکته مهم تر در این بعدِ هدف گذاری تمرکز روی کاوش راه حل های مختلف برای نزدیک شدن به خواسته (به جای تمرکز بر مشکله) solution focused rather than problem focused |
اهداف بسیار بلندپروازانه و اهداف تغییر stretch or shift goal | به اهداف بسیار بلندپروازانه که تفاوت زیادی از شرایط اینجا و اکنون مراجع داره، استرچ گول گفته میشه. در مقابل شیفت گول به تغییر کمک میکنه اما قابلیت انجام شدنش بالاتره | مهمه که کوچ در جلسه، شرایط اینجا و اکنون مراجع، سطح توانمندی اون و واقع بینانه بودن هدف رو در عین چالش بر انگیز بودن شفاف کنه و مراقب اهدافی که بر پایه هیجان و بدون توجه به شرایط فعلی و توانمندی تعریف میشن باشه. مثل سوالات قدرتمند برای بیداری آگاهی مراجع از شرایط فعلی، توانمندی و مبنای مناسب هدف گذاری چالش برانگیز و واقع بینانه |
خلاصه ی روش های هدف گذاری ماهرانه و آگاهانه:
با در نظر گرفتن آمادگی، طرز فکر و شرایط CONTEXT مراجعان، اهداف را برای تک تک مراجعان تنظیم کنین و یادتون باشه که:
1-هدفگذاری یه فرآینده، نه یه چیز ثابت و همیشگی.
2- خود مراجع قراره هدفش رو مشخص کنه (در ظاهر بدیهیه اما در جلسات کوچینگ زیاد دیده میشه که کوچ خودش از بین موارد مختلف، ادامه ی جلسه رو به سمت هدف تشخیص داده شده ی خودش پیش میبره).
3- به جای چسبیدن به یک روش هدف گذاری و تلاش برای جا دادن مراجع در اون چارچوب با پرسش های هدایتی، نگاه گسترده تری به هدف گذاری داشته باشین و بر حسب نیاز مراجع، از رویکردها و مدل های مختلف موثر هداف گذاری استفاده کنین.
3- تشویق به کاوش و تفکر برای کشف اهداف عمیق تر بر حسب نیاز (بطور مثال هدف افزایش فروش یک کارمند، عمق معنای متفاوتی از هدف شخصی یک فرد در زندگی شخصیش داره).
نکاتی برای تمرین کوچ ها در تقویت هدف گذاری
1- تمرین کنین با ندونسن راحت باشین: این مورد به انعطاف پذیری و گشودگی کمک میکنه.
2- تمرین شناخت موقعیت و درک زمینه CONTEXT مراجع: رویکردها را متناسب با شرایط شخصی و حرفه ای مراجع، تنظیم کنین.
3- خلق فکر: سوالهایی بپرس که آدمها بیشتر و عمیق تر درباره هدفهاشون فکر کنن.
سخن پایانی:
هدف گذاری اهمیت زیادی داره و به گونه ای تکامل یافته که بتونه به پیچیدگی های ذهنی و زندگی مراجعان و دنیای مدرن امروز پاسخ بده. با حرکت فراتر از چارچوبهای سفت و سخت و تقویت انعطاف پذیری، کوچ ها میتونن به مراجعینشون کمک کنن تا از دل عدم قطعیت ها عبور کنن و بتونن اهداف متناسب با انگیزههای درونی و اصیلشون رو کشف کنن و از این طریق نتایج معنادار خلق کنن.
سوالاتتون رو در بخش نظرات میتونین بنویسین. مقالات بیشتر در این باره به زودی منتشر خواهد شد.
گردآورنده: نازنین شیرازی از تیم تایم کوچ
نظرات (0)
در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید