این مقاله بخشی از مسیر چالش رایگان اتوپایلوت است که برای ملحق شدن به آن میتوانید روی این لینک، کلیک کنید
 

نورون ها چگونه بر یادگیری تأثیر می گذارند؟

یادگیری به معنای حفظ و نگهداری دانشی است که به دست آورده ‌ایم. فرآیند یادگیری زمانی آغاز می‌شود که تجربه‌ی جدیدی داشته باشیم به طور مثال خواندن یک کلمه‌ی جدید، گوش دادن به توضیح یک مفهوم یا امتحان کردن یک روش جدید برای حل یک مشکل. نورون ها بلوک های ساختمانی اساسی سیستم عصبی هستند و نقش مهمی در یادگیری دارند. وقتی چیز جدیدی یاد می گیریم، نورون های مغز ما اتصالاتی به نام سیناپس تشکیل می دهند. نورون ها مسیرهای عصبی را ایجاد می کنند که دانش را رمزگذاری و ذخیره می کند. این فرآیند که به عنوان پلاستیسیته سیناپسی شناخته می‌شود، به ما امکان می‌دهد اطلاعات را به دست آوریم، پردازش کنیم و حفظ کنیم و فرآیند یادگیری را تسهیل کنیم. یادگیری و تجربیات می تواند منجر به رشد و توسعه ارتباطات جدید بین نورون های موجود، تقویت شبکه های عصبی و تسهیل پردازش اطلاعات (نوروپلاستیسیته) شود و  به مغز اجازه می دهد تا مجددا سازماندهی کند و با تجربیات یادگیری جدید سازگار شود.

4 ستون نورون ها و یادگیری:

 توجه : توجه نقش بسیار مهمی در انتخاب اطلاعات مرتبط دارد که در بسیاری از مدارهای مختلف مغز وجود دارد. توجه ضروری است، اما ممکن است منجر به یک مشکل شود، آن هم اینکه اگر توجه به اشتباه هدایت شود، یادگیری ما ممکن است در جایی گیر کند.

 تعامل فعال : تعامل فعال راهی برای تشویق بیشتر دانشجویان و یادگیرندگان است، و معمولا از اساتید خواسته می شود که از روش‌های فعال آموزش بیشتری استفاده کنند و از دانشجویان بخواهند که مسئولیت بیشتری را برای یادگیری خود بپذیرند. این موضوع شامل مشارکت مستقیم در یادگیری فعال، انگیزه و کنجکاوی است.
 

بازخورد و ارزیابی اشتباهات: به عنوان مثال در فرآیند یادگیری دانشجویان و دانش آموزان و بر اساس تئوری یادگیری، نمره فقط یک نشانه پاداش (یا تنبیه) است. نمره امتحان اشتباهات فرد را بدون تفکیک آنها خلاصه می کند و با یک عدد بیان می کند و این به اندازه کافی به یادگیری افراد کمک نمیکند زیرا به خودی خود، چیزی در مورد دلیل اشتباه ما یا نحوه اصلاح مسیر یادگیریمان نمی گوید و گاهی حتی برچسب بی‌کفایتی را به افراد میزند. اشتباهات، در یادگیری نقش کلیدی دارند. اشتباه کردن طبیعی ترین راه برای یادگیری است.به عبارتی هر خطا فرصتی برای یادگیری فراهم می کند.

ادغام و تثبیت: یکی از مراحل مهم در یادگیری، تقویت و تثبیت مفاهیم است. این فرآیند بسیار حیاتی است زیرا باعث می‌شود منابع ارزشمند مغز ما برای اهداف دیگری قابل دسترس باشد. بطور مثال بدون تقویت پایه‌های آموزشی، نمی‌توان به سطوح بالاتر هرم تحصیلی دست یافت.

سبک یادگیری و کوچینگ 

آیا تا به حال با افرادی ملاقات کردید که از نظر شما موفق اند ودستاوردهایی دارند اما در گذشته و دوران تحصیلی موفق نبوده اند؟ تاریخ سرشار از افرادیست که برعکس دوران تحصیل خود در نهایت افرادی موفق شدند مانند توماس ادیسون، ریچارد برانسون ، وینستون چرچیل و افرادی دیگر که توانستند مسیر خود را پیدا کنند. بنظر شما ریشه این موضوع چه چیزی است؟
توجه به این نکته حائز اهمیت است که هر انسانی سبک یادگیری خودش را دارد و اگر در قالب سبک یادگیری متفاوتی به اجبار قرار گیرد، ممکن است کنجکاوی، اشتیاق ، استعداد و هیجانات یادگیری خود را از دست دهد. شناخت سبک های یادگیری منحصر به فرد خودمان و مراجعمان کمک میکند تا در مسیر بهتری از یادگیری قرار بگیریم و کنجکاوانه و با اشتیاق بیشتری بتوانیم آن را طی کنیم و یادگیری عمیق تری را تجربه کنیم.

انواع سبک های یادگیری:

ممکن است تصور کنید تنها یک راه برای یادگیری وجود دارد! اما اینطور نیست. تحقیقات جدید نشان می دهند که سبک یادگیری هریک از ما حتی میتواند مانند اثر انگشت، برای هر فرد متفاوت باشد! دسته بندی های زیادی در بررسی سبک های یادگیری ذکر شده است. در این مقاله ما ابتدا 2 دسته بندی رایج مدل ها در بررسی انواع سبک یادگیری به نام  هانی و مامفورد و VARK را مرور کرده و پس از آن به نتایج یکی از جدیدترین تحقیقات که 8 سبک یادگیری را معرفی میکند، می پردازیم. 

8 سبک یادگیری

مطالعات جدید نشان داده که به صورت کلی میتوان مسیرهای مختلف یادگیری را به 8 سبک مختلف تبدیل کرد. اسکات بلک، متخصص رفتار انسانی و استاد دانشگاه هاروارد در تحقیقات خود به این موضوع پرداخت:

سبک یادگیری زبانی
یاد گیرنده زبانی، کسی است که از طریق مهارت‌های زبانی همچون خواندن، نوشتن، گوش دادن یا صحبت کردن بهتر یاد می‌گیرد. گاهی، یادگیری بهتر در فرد ترکیبی از این روش‌ها است. بنابراین بطور مثال، اگر یاد گیرنده در این سبک بخواهد یک مهارت جدید مثل زبان یاد بگیرد، ممکن است بهترین روش یادگیری برای آن به این شکل باشد که: ابتدا خواندن در مورد آن، سپس گوش دادن به فایل های صوتی مربوطه، بعد از آن یادداشت برداری و در نهایت فرد یادگیرنده نیازمند صحبت کردن و احتمالاً نوشتن در مورد آن است. جای تعجب نیست که برخی از بهترین معلمان و اساتید، یادگیرندگانی با این سبک هستند. این در ماهیت این حرفه است.

سبک یادگیری طبیعت گرا
یادگیرندگان طبیعت گرا معمولا با کارکردن با طبیعت و تجربه کردن بهتر می آموزند. 
اگر فکر میکنید این سبک خیلی شبیه یک دانشمند به نظر می رسد، به این دلیل است که دانشمندان این گونه بهتر یاد می گیرند. این افراد، عاشق تجربیات هستند، دوست دارند دنیای اطراف خود را مشاهده کنند و بهترین اطلاعات یا دانش را از طریق آزمایش به دست آورند و کشف کنند.

سبک یادگیری موسیقی یا ریتمیک
یادگیرندگان در این سبک، با استفاده از ملودی یا ریتم بهتر یاد میگیرند. این موضوع مانند این است که یک نوازنده یاد بگیرد که چگونه با گوش دادن به یک قطعه موسیقی یا یک طبل نوازی که قبل از قرار دادن آن در استودیو، ضرباتی را در سر و در خیابان می شنود، بنوازد. همچنین می‌تواند فردی باشد که هنگام زمزمه کردن، سوت زدن، ضربه زدن به انگشتان پا، ضربه زدن به مداد روی میز، تکان دادن یا گوش دادن به موسیقی در پس‌زمینه، بهتر یاد می‌گیرد. برای این افراد، موسیقی حواس پرتی نیست، بلکه در واقع به فرآیند یادگیری کمک می کند. 

سبک یادگیری حرکتی یا لمسی
یادگیرندگان در این سبک، افرادی هستند که با انجام واقعی کاری، آن را به بهترین شکل یاد می گیرند.این افراد ماهیت علمی نیز دارند و لازم دارند با اشیا تعامل داشته باشند تا در مورد آنها بیاموزند.

سبک یادگیری بصری یا فضایی
یادگیرنده بصری یا فضایی فردی است که اگر وسایل کمک بصری برای هدایت فرآیند یادگیری در اطراف وجود داشته باشد، بهتر می آموزد. به طور مثال، کسی که می تواند با استفاده از نمودارها، تصاویر، نمودارها بهتر یاد بگیرد. این افراد معمولا تمایل به گرایش های فنی دارند و وارد رشته های مهندسی می شوند.

سبک یادگیری منطقی یا ریاضی
یادگیرنده منطقی یا ریاضی لازم دارند تا موضوعات را طبقه بندی یا دسته بندی کند. آنها همچنین تمایل دارند روابط یا الگوها، اعداد و معادلات را بهتر از دیگران درک کنند. چنین افرادی نیز دلشان می خواهد به سمت چیزهایی که نیاز به حل مسئله دارد، کشیده شوند.مثلاً دانشمند شوند، مهندس هوافضا شوند، ریاضیدان و خلبان شوند و به حرفه های فنی که محاسبات در آن کاربرد زیادی دارد، علاقه مند هستند.

سبک یادگیری بین فردی
این فرد کسی است که از طریق ارتباط با دیگران یاد می گیرد. اغلب، این افراد داستان‌هایی را به اشتراک می‌گذارند، در تیم ها بهتر کار می کنند و ایده‌های خود را به راحتی با دیگران به اشتراک میگذارند. به عبارتی، دیگران به آنها کمک می کنند تا درباره ایده های جدید خود فکر کنند. آنها اغلب به طور طبیعی رهبرانی خوب و همچنین بازیکنان خوبی در تیم هستند. این افراد را اغلب در زمینه های مختلف روانشناسی یا علوم اجتماعی می بینید.

سبک یادگیری درون فردی
این یادگیرندگان، بر خلاف دسته قبلی، زمانی که تنها هستند بهتر کار می کنند و یاد می گیرند.آنها اهداف فردی را برای خود تعیین می کنند که چالش برانگیز است، اما غیرممکن نیست. آنها همچنین به جای انگیزه های خارجی، به دنبال انگیزه های داخلی و شخصی هستند. این افراد غالباً و نه همیشه افرادی درونگرا هستند.آنها اغلب وارد عرصه های خلاق می شوند، کارآفرین می شوند و گاهی صاحب مشاغل کوچک می شوند. آنها معمولاً در زمینه ها یا صنایعی هستند که به آنها اجازه می دهد بدون نظارت مستقیم کار کنند.

نکته پایانی
شناخت سبک یادگیری، آگاهی نسبت به خودمان و استفاده مناسب، موثر و کارآمد از آنها در مسیر یادگیری هایمان، قرار است به ما در مسیر رشد و یادگیری بهترمان کمک کند. در کنار این موضوع، توجه به این نکته حائز اهمیت است که مراقب باشیم این موضوع منجر به برچسب زنی فقط نوعی از سبک ها به خودمان به صورتی که مانعی برای تجربه مسیرهای مختلف یادگیریمان در بعدها و موضوعات مختلف زندگیمان باشد، نشود.