بهبود هوش هیجانی
آیا تا به حال این تجربه را داشته اید که احساساتی مانند استرس، اضطراب، افسردگی یا عصبانیت، رفتار و کلام شما را کنترل کند؟ چقدر به صورت تکانشی و هیجانی رفتار می کنید؟ چقدر کارهایی را انجام می دهید یا حرف هایی را می گویید که بعداً از انجام آن پشیمان می شوید؟ یا گاهی اوقات، اتفاقاتی را تجربه کنید که باعث شوند، متوجه شوید از احساسات خود جدا شده اید و از نظر عاطفی بی حس شده اید(هیچ حسی نداشته باشید)؟
همه موارد بالا می توانند علائمی باشند که نشان می دهد بهتر است روی تقویت هوش هیجانی خود (EQ) کار کنید. شما با یادگیری کنترل استرس و احساسات، نه تنها نحوه برقراری ارتباط با دیگران را بهبود میبخشید، بلکه میتوانید از«ترن هوایی احساسی» نیز رها شوید، حالتهای افراطی را از بین ببرید و زندگی خود را به تعادل برسانید.
هوش هیجانی یاEQچیست؟
هوش هیجانی (به عنوان ضریب عاطفی یا EQ شناخته می شود) توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به روش های مثبت برای کاهش استرس، برقراری ارتباط موثر، همدلی با دیگران، غلبه بر چالش ها و خنثی کردن تعارض است. هوش عاطفی به شما کمک می کند تا روابط قوی تری ایجاد کنید، در مدرسه و کار موفق شوید و به اهداف شغلی و شخصی خود برسید. همچنین می تواند به شما کمک کند تا با احساسات خود ارتباط برقرار کنید، نیت های خود را به اقدام تبدیل کنید و تصمیمات آگاهانه ای در مورد آنچه برای شما مهم است بگیرید.
هوش هیجانی معمولاً با چهار ویژگی تعریف می شود:
1- خود مدیریتی: شما می توانید احساسات و رفتارهای تکانشی را کنترل کنید، احساسات خود را به روش های سالم مدیریت کنید، ابتکار عمل را در دست بگیرید، به تعهدات خود عمل کنید و با شرایط در حال تغییر سازگار شوید.
2- خودآگاهی : احساسات خود و نحوه تأثیر آنها بر افکار و رفتارتان را می شناسید. همچنین نقاط قوت و ضعف خود را می شناسید و اعتماد به نفس دارید.
3- آگاهی اجتماعی: شما همدلی دارید. می توانید احساسات، نیازها و نگرانی های افراد دیگر را درک کنید، نشانه های عاطفی را دریافت کنید، از نظر اجتماعی احساس راحتی کنید و پویایی قدرت را در یک گروه یا سازمان تشخیص دهید.
4- مدیریت روابط : می دانید که چگونه روابط خوب ایجاد کرده و آن ها را حفظ کنید، به راحتی ارتباط جدید برقرار کنید، به دیگران الهام ببخشید و آن ها را تحت تاثیر قرار دهید، به خوبی در یک تیم کار کنید و تعارض ها را مدیریت کنید.
چرا هوش هیجانی اینقدر مهم است؟
موفق ترین افراد در زندگی، لزوما باهوش ترین (IQ) افراد نیستند! احتمالاً افرادی را میشناسید که از نظر تحصیلی درخشان بوده اند اما، از نظر اجتماعی کم توان و در کار یا روابط ناموفق هستند.
توانایی فکری یا بهره هوشی شما (IQ) به تنهایی برای رسیدن به موفقیت در زندگی کافی نیست. بله، ضریب هوشی شما می تواند به شما کمک کند تا وارد دانشگاه شوید، اما اینEQشما است که به شما کمک می کند استرس و احساسات را هنگام مواجهه با امتحانات نهایی مدیریت کنید.IQوEQ هر دو مهم هستند و زمانی مؤثر هستند که درکنار یکدیگر ساخته شوند.
هوش هیجانی بر موارد زیر تاثیر می گذارد:
1-عملکرد در مدرسه یا محل کار
هوش هیجانی بالا میتواند به شما کمک کند تا پیچیدگیهای اجتماعی محل کار را مرور کنید، دیگران را رهبری و انگیزه دهید و در حرفهتان برتری پیدا کنید. در واقع، وقتی نوبت به سنجش نامزدهای شغلی مهم می رسد، اکنون بسیاری از شرکت ها هوش هیجانی را به اندازه توانایی فنی مهم ارزیابی می کنند و قبل از استخدام از تست EQ استفاده می کنند.
2-سلامت جسمانی
شما اگر قادر به مدیریت احساسات خود نباشید، احتمالاً استرس خود را نیز مدیریت نمی کنید. این امر می تواند منجر به مشکلات جدی سلامتی شود. استرس کنترل نشده فشار خون را بالا می برد، سیستم ایمنی را سرکوب می کند، خطر حملات قلبی و سکته را افزایش می دهد، به ناباروری کمک می کند و روند پیری را تسریع می کند. اولین قدم برای بهبود هوش هیجانی، یادگیری نحوه مدیریت استرس است.
3-سلامت روان
احساسات کنترل نشده و استرس می تواند بر سلامت روان شما نیز تأثیر بگذارد و شما را در برابر مواردی مثل اضطراب و افسردگی آسیب پذیر کند.
4-روابط شما
با درک احساسات خود و نحوه کنترل آنها، بهتر می توانید احساسات خود را بیان کنید و احساس دیگران را درک کنید و از این طریق به طور مؤثرتر ارتباط برقرار کنید و روابط قوی تری هم در محل کار و هم در زندگی شخصی خود ایجاد کنید.
5-هوش اجتماعی شما
هماهنگ بودن با احساسات خود، به رشد اجتماعی نیز کمک می کند و شما را با افراد دیگر و دنیای اطرافتان مرتبط می کند. هوش اجتماعی شما را قادر می سازد دوست را از دشمن تشخیص دهید، علاقه فرد دیگری را نسبت به خود بسنجید، استرس را کاهش دهید، سیستم عصبی خود را از طریق ارتباطات اجتماعی متعادل کنید و احساس عمیق عشق و شادی کنید.
چند سوال کوچینگ برای هوش هیجانی:
1- چقدر نسبت به نقاط کور احساسیم، آگاهی دارم؟
2- سرنخ (محرک) احساسی من چه چیزهایی هستد؟ ( هر احساسی که میخواهید روی آن مدیریت بهتری داشته باشید را انتخاب کنید، بطور مثال محرک های استرس یا محرک های خشم شما بیشتر چه چیزهایی است؟)
3- چه چیزهایی باعث می شود که من کنترل احساساتم را از دست بدهم؟
4- من چه نوع سرنخ های اجتماعی را در روابط مختلف از خودم نشان میدهم؟ (مثال: حالات چهره خاص مثل اخم و تخم، تغییرات تن صدا، زبان بدن و...)
مقاله ادامه دارد...
نظرات (0)
در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید