مسابقه با دیگران، دزد خوشبختی شما
بهترین دوستت رو میبینی که در کارش حسابی موفق شده، در دورهمی خانوادگی متوجه میشی که پسرخاله ای که هم سن خودت هست، قرار است مهاجرت کند، برداری که از شما کوچکتر است میخواهد نامزد کند، عکس قبولی همکلاسیتان در مصاحبه کاری را می بینید و همینطور که در حال بمباران مقایسه کردن خودتان با دیگران هستید، احساسات مختلفی را تجربه میکنید مثل خشم، حسادت، شرم که همگی دزد خوشبختی شماست.
((خودت رو با دیگران مقایسه نکن)) از اون دسته نصیحت هایی هست که گفتن آن بسیار آسان اما عمل کردن به آن واقعاً سخت هست. سخت است به افرادی که در زندگیتان هستند ( به خصوص هم سن و سالان و یا حتی افراد کوچک تر از خود، از نظر حرفهای و درآمد، تناسب اندام و زیبایی، مالی، اجتماعی یا حتی روابط عاشقانه و دوستانه، مقایسه نکنید)! روانشناسان نام این امر را «نظریه مقایسه اجتماعی» گذاشته اند. تئوری مقایسه اجتماعی می گوید که افراد خود را بر اساس مقایسه با دیگران، ارزیابی می کنند، به ویژه در مناطقی که احساس نا امنی یا عدم اعتماد به نفس دارند.
چرا مقایسه میکنیم؟
مقایسه دلیل بیولوژیکی دارد و جزء عملکرد مغز است که برای موارد مختلف مانند اطمینان از بقا استفاده میشود. یک مطالعه نشان داده است که همانند انسان ها، حیوانات اجتماعی نیز به طور مداوم با اطلاعاتی در مورد توانایی ها، ویژگی ها، نقاط قوت و ضعف دیگران مواجه هستند و مانند انسان ها، حیوانات نیز از استفاده از این اطلاعات برای تصمیم گیری های مهم در زمینه های رقابتی و مشارکتی استفاده میکنند مقایسه ها نه فقط از نظر فیزیکی بلکه از نظر اجتماعی نیز انجام می شود. اما تا زمانی که شما در مدیریت اجتماعی خود ماهر باشید میتوانید موتور مقایسه را در ذهن خود خنثی کنید.
یک تصور اشتباه:
گاهی اوقات افراد به دنبال مقایسه ی خود با دگیران به دلیل ارزیابی خود و هدف پیشرفت هستند. در حالی که مقایسه کردن اغلب اوقات این احساس را در شما ایجاد میکنند که کافی نیستید و بیشتر حالت مخرب دارد. بطور مثال از پس از مقایسه به خود می گویید که:
- به اندازه کافی موفق نیستید.
- به اندازه کافی جذاب نیستید.
- به اندازه کافی منضبط نیستید.
- به اندازه کافی خوشحال نیستید.
- به اندازه کافی باهوش نیستید.
- به اندازه کافی ثروتمند نیستید.
- به اندازه کافی عشق ندارید.
- به اندازه کافی........................ ندارید. (جای خالی را پر کنید!)
مقایسه های بی رحمانه
معمولاً افراد مقایسه ها را نیز به بی رحمانه ترین شکل ممکن انجام می دهند. بطور مثال در ابتدای ورزش، خود را با دوستی که شغل او ورزش و تناسب اندام است مقایسه میکنند، یا از لحاظ در آمد به سراغ مقایسه خود با موفق ترین فردی که در فامیل خود میشناسند، می روند و فقط روی نقاط مثبت بیرونی فرد مقابل تمرکز میکنند.
همچنین افراد در هنگام مقایسه گروگان نفس تایید طلب خود می شوند به همین دلیل است که شادی آن ها مستقیماً به نتیجه ی مقایسه وابسته است. هنگامی که شما در مقایسه بالاتر از دیگران باشید، میزان احساس ارزشمندی شما نسبت به خودتان، موقتاً افزایش می یابد و هر بار و در هر نوع ترازوی مقایسه مالی/ زیبایی/ روابط و...از دیگران پایین تر باشید، حس ارزشمندی شما پایین می آید.
پس با این واقعیت رو به رو شوید که اگر دائماً در حال مقایسه باشید:
هرگز به اندازه کافی، برای مدت طولانی خوشحال و خوشبخت نخواهید بود .مقایسه خود با دیگران مسابقه ای است که هرگز نمی توانید در آن برنده شوید.
چون همیشه دست بالای دست بسیار است و همچنین اساس و بنیان مقایسه بین دو فرد حتی دو فرد دو قلو، اشتباه و غیر منطقیست. مقایسه دزد خوشبختی و آرامش شماست. به این نکته توجه کنید که منظور از مقایسه هر نوع مقایسه مثبت و منفیست. تحقیقات نشان می دهد که شادترین افراد آنهایی نیستند که در مقایسه کردن خود با دیگران برنده میشوند چون در هیچ بازی، برنده بودن همیشگی وجود نخواهد داشت. افراد شاد کسانی هستند که خود را با دیگران مقایسه نمیکنند!
چگونه مقایسه کردن را مدیریت کنید؟
برای کمک به خود موارد زیر را انجام دهید.
1- ارتباط با خود را جایگزین مقایسه با دیگران کنید.
اگر مقایسه قطبنمای زندگی و پیشرفت شماست، لازم است ابزار خود را تغییر دهید. هر زمان که شما ارتباطتان با خودتان قطع شود، درگیر مقایسه خود با دیگران میشوید تا از این طریق به دنبال رقابت و ارتقا زندگی خود باشید. دیدن موفقیت های اطرافیان و الگوبرداری از روش های آن ها اشتباه هست زیرا ، ملاک رضایتمندی زندگی و پیشرفت وابسته به ارزش های درونی شماست. ارزش های افراد مانند اثر انگشت آن ها منحصر به فرد است و به همین دلیل، مسیر پیشرفت، روش پیشرفت و قله های موفقیت شما متفاوت است. مثال این امر، افراد مشهور غمگین، افراد ثروتمند ناراضی، ازدواج های موفق با افراد افسرده و غیره هستند.
وظیفه شما این است که ارزیابی کنید که،
- ملاک های شما برای یک زندگی رضایتمند چیست؟
- تصویر یک زندگی خوب برای شما چگونه است؟
- ارزش های شما چیست؟
- شما برای چه چیزی در زندگی ارزش قائل هستید؟
این ارزشها به قطب نمای درست و نقشه راه موثر شما برای خوشبختی تبدیل میشوند، تا دیگر قطب نمای دست دوم دیگران را با مقایسه انتخاب نکنید و تبدیل به برنده های افسرده نشوید.
قطب نمای خوشبختی شما و چگونگی رسیدن به آن در درون شماست نه دیگران.
2- سن و سال
من به این سن رسیده ام و دستاوردهای لازم را کسب نکرده ام. من از دیگران عقب هستم.
اگر به دلیل نرسیدن به انتظارات اجتماعی از نظر تحصیل، شغل، روابط یا امور مالی احساس کمبود میکنید، بدانید که تنها نیستید. اما اغلب انتظارات جامعه برای تعاریف سنی، درست نیست. گاهی فردی 20 سالگی ازدواج میکند، فردی دیگر در 48 سالگی، فردی در 50 سالگی موفق می شود و فردی دیگر در سنی دیگر.
انتظارات جامعه و مقایسه های که با هم سن و سالان خود و یا افراد کوچک تر از خود انجام می دهید ملاک ارزشمندی شما نیست. شما نیز قرار نیست خود را به دیگران ثابت کنید. هیچ مسابقه ای در زندگی وجود ندارد، هیچ کاپ برنده ای برای زندگی قرار نیست به کسی داده شود. پس خودتان را آزار ندهید.
اگر احساس بدی دارید، از خود سؤال بپرسید که،
- برای شما اکنون چه هدفی اهمیت و معنا دارد؟
- چرا این هدف برایتان مهم است؟
- چرا الان آن را میخواهید؟
پس از پاسخ به سؤالات بالا و انتخاب هدف واقعی و درونی خود، برای رضایت خود و با توجه به بستر زندگیتان برنامه ریزی کنید.
- چه چیزهای مانع رسیدن شما به هدفتان شده است؟
- چگونه میتوانید این موانع را مدیریت کنید؟
- به چه مواردی برای رسیدن به هدف خود نیاز دارید؟
- از تجربیات قبلی خود چه درسی گرفته اید؟
- چه مهلت زمانی برای رسیدن به هدف خود تعیین میکنید؟
- چه کار متفاوتی را لازم است انجام دهید تا به هدف خود برسید؟
- چه نوع رفتاری را لازم است در خود تغییر دهید؟
- اولین قدم شما برای رسیدن به هدف چیست؟
3- تعصبات خود را بشناسید:
شما به موفقیت و توانمندی های دیگران غبطه می خورید و آن ها نیز به توانمندی های شما غبطه می خورند. اغلب افراد مقایسه کننده به دنبال داشتن منابع فرد مقابل هستند و با هر بار مقایسه، که در ترازوی پایین تر قرار گیرند احساس ناکافی بودن میکنند. حتی اگر در ترازوی مقایسه بالاتر باشند، باز هم خوشحالی آن ها طولانی مدت نخواهد بود چون جنگ مقایسه های بعدی، اضطراب ها را برایشان به طور مکرر ایجاد خواهد کرد.
اگرچه تمام مقایسهها، ناعادلانه، غیر منطقی، نادرست و بیهوده هستند، اما تعصباتی را نشان میدهد که اکثر انسان ها انجام می دهند. منظور از این تعصبات، تمایل به دیدن نقاط ضعف در خود و دیدن نقاط قوت در دیگران هنگام مقایسه است. مانند جدول زیر:
مقایسه | |
من | دیگری |
فقط نقاط ضعف خود را میبینم. | فقط نقاط قوت دیگری را می بینم. |
فقط تمام مشکلاتم را می بینم. | فقط موفقیت های بیرونی او را می بینم. |
شما اکنون خود را با چه کسی مقایسه می کنید؟
این تعصب، چگونه در مقایسه ی شما اثر گذاشته است؟ (تمرکز بر نقاط مثبت دیگری و تمرکز بر نقاط ضعف خود).
چگونه میتوانید نگاه واقع بینانه تری در این شرایط ایجاد کنید؟
4- محرک های خود را مدیریت کنید.
یک مطالعه توسط موسسه تحقیقات شادی نشان داد که افرادی که از فضای مجازی استفاده زیادی دارند 39٪ از دوستان خود احساس شادی کمتری دارند. دلیل این امر نیز ساده است:
انسان تمایل دارد به جای تمرکز و توجه به نیازهای واقعی خود، به داشته های دیگران توجه کند.
به عبارت دیگر ممکن است که همه نیازهای حقیقی شما در زمان حال برآورده شده باشد، اما اگر فکر کنید که شخص دیگری بیشتر از شما دارد (مثلا سرگرمی بیشتر، زیبایی بیشتر، دوستان بیشتر، دعوتهای مهمانی بیشتر و غیره!)، شما به نوعی احساس «کمتر بودن » را خواهید داشت.
بنابراین اگر بعد نگاه کردن به اکسپلور اینستاگرام و دیدن مداوم پیج های دیگران، در مورد خودتان احساس شرمندگی و کمبود میکنید، لطف بزرگی به خودتان کنید و از سیستم خارج شوید. بهتر است برای مدیریت و استفاده ی موثراز فضای مجازی برنامه ریزی کنید.
5- روی خودتان تمرکز کنید:
وقتی خودتان را با دیگران مقایسه می کنید، ممکن است تصور کنید که «شما یک فرد شکست خورده اید». این تفکر اشتباه باعث نا امیدی، تسلیم شدن و احساس درماندگی در شما می شود که خود مانع خوشبختی شماست.
در واقع، شما هیچ کسی را نمیتوانید با خودتان مقایسه کنید چون شرایط زندگی، خانواده، فرهنگ، شرایط جسمانی، احساسی و مشابهتی بین دو انسان وجود ندارد پس ملاک مقایسه درست نیست.
- خودتان را در برابر خودتان ارزیابی کنید. آیا نسبت به دیروز رشد کرده اید؟
- آیا در مسیر رسیدن به اهداف خود پیشرفت می کنید؟
نکته: شفقت ورزی به خود در این مرحله مهم است.
6- به حسادت خود اعتراف کنید
احساساتی که مالک آنها نباشید، صاحب شما خواهند شد.
هیچ احساسی با نادیده گرفته شدن، سرکوب شدن، انکار شدن از بین نمی رود، بهترین راه برای مدیریت احساساتتان، تصدیق و قبول کردن آن هاست زیرا تنها از این طریق میتوانید به شناسایی پیام پشت احساس خود و رفع کردن نیازهای برطرف نشده ی خود به روشی موثر کمک کنید.
سخن پایانی
حقیقت این است که ما انسان ها همیشه در مسیر رشد و شکوفایی هستیم. گاهی در این مسیر رشد و شکوفایی دو قدم به جلو میرویم و پیشرفت میکنیم و گاهی نیز قدم به عقب می بریم و شکست را تجربه میکنیم. این مسیر طبیعی هر انسان است. همه ی انسان ها همین الان، کافی و خوب هستند.
یک لحظه تصور کنید که شما خود را کافی و خوب میبیند. اگر از این دریچه به خود نگاه کنید، چقدر انرژی شما برای زندگی اصیل، خلاقانه، هدفمند افزایش می یابد؟ و چقدر اضطراب های غیر ضروری شما کاهش می یاد؟
هر انسانی، قله ی مخصوص به خود را باید فتح میکند و در این مسیر، ترس، نا امنی، موفقیت و شکست های خود را تجربه میکند. هیچ قله ای برای دو فرد مشابه نیست. پس مسابقه دادن با دیگران که حاصلی جز احساس بدبختی، اضطراب دائمی ندارد را رها کنید و هر روز از خودتان یک قدم جلو بزنید. شما ارزشمند و کافی هستید. از شکنجه کردن خود دست بردارید و زندگی کنید.
رفرنس:
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/family-prep/202211/shouldnt-i-be-more-established-now
https://www.forbes.com/sites/margiewarrell/2015/11/15/ditch-negative-comparisons/?sh=603d6af96c33
نظرات (0)
در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید