کوچینگ اکت

کوچینگ اکت

از جذاب ترین و متفاوت ترین رویکردهای کوچینگ، رویکرد اکت هست که  مخفف ACT  و در کوچینگ،  به صورت ACC  یا ( Acceptance and Commitment Coaching) کوچینگ مبتنی بر پذیرش و تعهد هست.

 

برخی از مزیت های کوچینگ اکت:
•    زیستن بهترین نسخه ی خود
•    اقدامات متعهدانه در زندگی بر اساس خواسته های عمیق قلبی
•    حل چالش اهمالکاری
•    مدیریت دردها: اتفاقات و افکار و احساسات دردناک
•    چالش در روابط
•    عمکلرد ضعیف
•    خشم و اضطراب  و...

اکت نه فقط برای مراجعین و ارتقا کیفیت عملکرد کوچینگ، بلکه برای زندگی شخصی کوچ ها نیز موثر است.

 

توضیح رویکرد اکت در کوچینگ:
چرا خوشحالی و رضایت عمیق درونی سخت شده و چرا  برخی از افراد نمیتونند بهترین زندگی ممکن رو برای خودشون ایجاد کنند؟ اکت برای این موضوع، سه دلیل را در بررسی میکند.

 

1- واضح نبودن ارزش ها درونی فرد

یکی از مهم ترین دلایل این وضعیت، همسو نبودن خواسته های عمیق قلبی افراد با واقعیت زندگیشان هست.منظور از خواسته های قلبی، مفهومی به نام ارزش هاست.

هر فرد، ارزش های مخصوص به خودش را دارد که در حقیقت قطب نمای زندگی رضایتمند برای اون هست و جهت زندگی مطلوب رو به اون نشون میده. در ادامه ی مقاله مجدد به توضیح بیشتر در باره ی ارزش ها می پردازیم.


2- نداشتن مهارت های لازم برای زندگی ارزش محور

دلیل دوم این است که ارزش های خود را می دانیم اما مهارت های لازم برای زندگی بر اساس ارزش ها را نداریم.

 زندگی قرار نیست همیشه طبق ارزش های ما باشد، اتفاقات مختلف بیرونی و نیز اتفاقات درونی مثل  تنش ها، چالش ها، احساسات، تمایلات، وسوسه ها و افکار و تعارضات میتواند ما را از زیستن در مسیر ارزش ها دور کند و به جهت های مختلف بکشاند. بنابراین داشتن مهارت های لازم برای مدیریت و رفتار برای زندگی در مسیر ارزش ها  لازم است.


مثال: فردی را تصور کنید که  صداقت و راستگویی یکی از ارزش های درونی اوست اما به دلیل نداشتن مهارت نه گفتن به همکار خود، مجبور به دروغ گفتن می شود.


3-انگیزه کافی در این مسیر ندارند.

مثل زمانی که ارزش سلامت دارید اما به دلیل تایید گرفتن از مدیر خود، سبک زندگی که مخالف سلامتتان است را ادامه می دهید.

 

کوچینگ اکت برای هر 3 مورد کمک کننده است.

 

توضح اکت:

 

enlightenedاکت دنبال تغییر افکار و احساسات نیست بلکه به دنیال تغییر رابطه و تعامل با افکار و احساسات است.

 

اعتقاد اکت این است که تلاش های افراد برای جنگیدن و تغییر دادن افکار و احساسات درونی موثر نیست و حتی میتواند اوضاع را بدتر از قبل کند، 
از دیدگاه اکت،  هنگامی که افراد کنترل کردن افکار و تجربیات درونی (مانند احساسات) را رها میکنند، می توانند به سمت بهترین زندگی خود حرکت کنند. دیدگاه اکت این است که به جای تمرکز کردن برای تغییر محتوای افکار و احساسات، لازم است رابطه ی افراد با افکار و احساساتشان تغییر کند، تا درگیر جنگیدن/سرکوب کردن/انکار/فرار از افکار و تجربیات درونی خود نشوند. 

 

کوچینگ اکت به مراجعین کمک میکند تا قدم به قدم سمت زیستن ارزش محور  و شکوفایی حرکت کنند. در واقع نیت کوچینگ اکت، ساکت کردن ذهن برای آرامش ذهنی نیست بلکه تغییر نوع تعامل با محتوای ذهن و تسهیل تغییر رفتار به سمت بهترین زندگی ممکن بر اساس ارزش های مراجع است.  (اگر چه آرامش و صلح درونی به عنوان مزایای جانبی  side-effect این رویکرد میتواند رخ دهد). این قسمت در ادامه ی مقاله برایتان شفاف تر می شود.

 

مفاهیم اصلی در اکت 
تجربه خصوصی، دستور کار کنترل؛ اجتناب تجربی و انعطاف پذیری روانی.


تجربه خصوصی Private experience
تجربه خصوصی چیزی است که در درون فرد اتفاق می افتد که برای دیگران در دسترس نیست.  
تجربه خصوصی شامل مواردی مثل افکار (که معمولاً کلمات و تصاویر هستند)، احساسات، حس ها، تمایلات، خاطرات و غیره هست.

دستور کار کنترل  The control agenda
دستور کار کنترل، استراتژی های معمول و متداول مانند تلاش برای کنترل کردن تجارب خصوصی است.


اجتناب تجربی Experiential avoidance
اجتناب تجربی؛ کارهای مختلفیست که افراد برای خلاص شدن، فرار کردن، سرکوب کردن، متوقف کردن افکار، احساسات و حس های ناخواسته شان انجام می‌دهند تا با آن ها رو به رو نشوند.
افراد، اجتناب تجربی را حتی زمانی که میدانند انجام این کار در درازمدت خسارت های زیادی برایشان ایجاد می‌کند بازهم انجام میدهند.

 

به نظرتون کدام موارد میتوانند اجتناب تجربی باشند؟
•    اهمالکاری
•    ورزش نکردن
•    ورزش کردن
•    یادگیری مهارت جدید

 

همه ی موارد بالا میتواند اجتناب تجربی باشد. اجتناب تجربی محدودیتی ندارد، تمام کارهایی مثل پرخوری، مطالعه زیاد، اهمالکاری و به تعویق انداختن، کمک کردن به دیگران،صرف زمان زیاد در شبکه های اجتماعی یا تماشای تلویزیون، داشتن/ نداشتن روابط، ماندن در رختخواب تمام روز، بیرون نرفتن/ زیاد بیرون رفتن صحبت نکردن در جمع، ورزش زیاد/ ورزش نکردن و غیره است. چون خود یک رفتار تعیین نمی کند که اجتناب تجربی است یا نه. بلکه نوع بستری CONTEXT که رفتار در آن انجام میشود تعیین کننده ی اجتنابی بودن یا نبودن رفتار در آن موقعیت است.

مثال برای شفاف تر شدن: ورزش کردن برای سلامت بدن رفتاری مناسب است اما ورزش کردن در زمانی که قرار است برای مصاحبه کاری که برایتان مهم هست مطالعه کنید، از جنس اجتناب تجربیست.

 

 به همین دلیل است که کوچینگ AC به زمینه‌گرایی کارکردی functional contextualism توجه میکند. معنای این جمله این است که عملکرد یک رفتار بر اساس بستر CONTEXT موجود، تعیین می‌شود. ورزش برای سلامت خوب است اما ورزش در زمانی که قرار است مطالعه ای برای مصاحبه کاری انجام دهید اجتناب است. 
ورزش کردن شدید برای روبه رو نشدن با برخی از اتفاقات از جنس اجتناب است در حالی که ورزش متعادل در بستر مناسب رفتاری موثر است. به همین دلیل توجه به بستر مراجع اهمیت ویژه ای دارد.

 

انعطاف پذیری روانی Psychological fexibility


انعطاف‌پذیری روان‌شناختی حالت پویایی است که اینگونه تعریف شده است:
توانایی حضور داشتن کامل به همراه گشودگی در برابر تجربیات به گونه ای که بتوانیم بر اساس ارزش های درونیمان، اقدامات بعدی را تنظیم کنیم.

 

بنابراین اکت برای کمک به افراد برای افزایش انعطاف پذیری شناختی، کاهش اجتناب تجربی و زیستن بهترین نسخه ی ممکن خود بر اساس ارزش ها (خواسته های عمیق قلبی) از 6 رکن استفاده میکند:
1) شفاف سازی ارزش های درونی و زیستن با آگاهی از ارزش ها.

2) انجام اقدامات متعهدانه در راستای این ارزش ها.

3) جداسازی خود از قلاب افکار و رها شدن از آنها، ( ما افکارمان نیستیم).

4) تمایل و توانمندی برای اجازه دادن و پذیرش افکار، احساسات، حس ها و تمایلات ناخواسته یا حتی دردناک (به جای اجتناب/سرکوب/فرار).

5) بتوانند هر دفعه که ذهن سرگردان mind wandering  آن ها از لحظه ی حال به صورت ناموثر خارج کرد، دوباره به لحظه ی حال برگردند.
6) زمان بیشتری را صرف دیدن زندگی از منظر خود مشاهده گر؛ به جای خود روایتی narrative self یا دیدگاه «خود به عنوان محتوا self-as-content» بببینند.

 

کوچینگ اکت AC COACHING در عمل:
کوچ ها میتوانند در هر قسمت از جلسه ی خود به صورت کامل یا تلفیقی از اکت استفاده کنند. بطور مثال از مدل gorw در ابتدای مسیر و سپس برای طراحی اقدامات از اکت جهت کاهش اجتناب تجربی استفاده کنند و یا بلعکس در ابتدای مسیر با کمک اکت، به  یافتن شفاف ارزش های درونی مراجع کمک کنند و یا هنگامی که پیشرفت در جلسات کوچینگ متوقف شده است یا تعهد به انجام اقدامات پایین است از ابزارهای اکت استفاده کنند. بنابراین قرار به حفظ کردن فرمول و تکرار رباتیک و مرحله به مرحله وجود ندارد. در ادامه به توضیح هر رکن می پردازیم.


ارزش ها:


یکی از پرتکرارترین چالش ها در جلسات کوچینگ، این است که مراجعین نمیدانند واقعا چه چیزهایی برای آن ها در زندگی مهم است بنابراین شفاف سازی ارزش ها بسیار کمک میکند.
استفاده از ابزارهای مختلف مانند قرار دادن کارت ارزش ها، لیست ارزش ها برای مراجع و یا پرسش سوالات ارزش محور مانند زیر موثر است.

  • در زندگی چه چیزهایی واقعا برای تو مهم است؟
  • در 90 سالگی خود، دوست داری چه زندگی را تجربه کرده باشی؟ چرا؟
  • چه چیزهایی در زندگی باعث فشار و درد برای تو میشود؟

پس از شفاف سازی ارزش ها، کاوشگری در باره ی چگونگی نمود پیدا کردن این ارزش ها در زندگی مراجع  و یکپارپگی و همسو بودن اقدامات و زندگی با ارزش های او مهم است.

 

نکته مهم: تفاوت هدف و ارزش:
قبل از پیدا کردن اهداف، لازم است که ابتدا بدانیم چه چیزهایی در زندگی برای ما مهم هستند و سپس در راستای آن ها هدف گذاری کنیم.
مراقب باشید که ارزش ها را با اهداف یکسان در نظر نگیرید.

ارزش ها مانند جهت های حرکت هستند مثل جهت حرکت شمال یا جنوب و اهداف مانند مقصد ها در این مسیر هستند. مثال: جهت حرکت به سمت شمال ارزش است و رسیدن به شهر های تهران و مشهد هدف است.


اهداف دستاوردهایی هستند که آن ها را با موفقیت کسب می کنید و یا در به دست آوردن آن ها شکست میخورید اما ارزش ها از جنس دستاورد نیستند.
افراد میتوانند در کسب اهداف خود شکست بخورند اما همچنان ارزش های خود را زندگی کنند.
سوالاتی مانند چه زمانی به آن خواهم رسید برای اهداف هست. ارزش های افراد تمام نمیشود. شما میتوانید در هدف افزایش درآمد شکست بخورید اما ارزش "انصاف" خود هنگام کار کردن را زیست کنید.


اقدام متعهد
 به افراد کمک میکند تا برای زیستن در راستای ارزش ها، رفتارهای خود را تغییر دهند. حتی زمانی که شرایط ناخوشایند و چالش برانگیز میشود مثل انواع افکار منفی، تصور بی کفایتی، ناامیدی و احساسات دردناک مثل ترس و اضطراب، شکست و انواع مقاومت های درونی، همچنان اقدام ها و رفتارهای خود را بر اساس ارزش های درونیشیان تنظیم کنند تا از این طریق بهترین نسخه ی خود را زندگی کنند.

 

 جداسازی Defusion 

 

enlightenedفرد را از تحت سلطه ی افکار و ذهن رها می کند.


اغلب اوقات افراد تمام افکار و صداهای ذهنشان را معادل خود و واقعیت میپندارند. وقتی بر اساس برچسب ها، خاطرات، افکار و باورهای محدود کننده ی ذهن خود زندگی کنند کیفیت زندگی پایین می آیند.

افکاری مثل تو هیچ وقت موفق نمیشی، تلاش نکن تا مسخره نشوی، این روش امن نیست و بهتر است در ناحیه امن خود بمانیم، فقط محصولات ذهنی شما هستند نه خود شما.


جداسازی روی عقب رفتن و فاصله گرفتن از افکار و محتوای ذهن متمرکز است تا بتوانید با مشاهده ی دقیق افکار خود بدون گرفتار شدن در تله آنها، واقعیت را بهتر درک  کنید و بر اساس ارزش های بلندمدت خود به جای پاسخ های هیجانی کوتاه مدت رفتار کنید. 

این رکن با هدف کاهش تأثیر افکار گذرا (کوتاه مدت)بر رفتار، امکان اعمالی را فراهم می‌کند که با ارزش‌ها و اهداف شخصی همسوتر باشد.

در این قسمت، افکار حذف نمیشوند اما رفتار افراد در افسار افکار کوتاه مدت  و گذار نیست و بر اساس ارزش ها و خواسته های قلبی و بلند مدت است. در این بخش فرد متوجه میشود که ذهن نرمال انسان همیشه قرار نیست کمک کننده باشد. بلکه یک ذهن نرمال کارهایی مانند ایجاد افکار نگرانی بیجا، مقایسه، برچسب زنی، سرزنشگری، قضاوت و خطاهای مختلف میکند که لازم است  به جای وزن دهی افراطی به این افکار و احساسات و اسیر شدن در این حالت ذهن، از آن فاصله بگیرید و از دورتر به آن ها نگاه کنید تا انعطاف پذیری خود را افزایش دهد و واقعیت را بهتر درک کنید و اقدامات موثر ارزش محور را با وجود این افکار ذهنی انجام دهید.

تکنیک های مختلف مثل تجسم، ذهن آگاهی و غیره در این مسیر قابل انجام است.

 

پذیرش

 
پذیرش به معنای تسلیم نیست. بلکه شامل تجربه احساسات و حس های ناخواسته بدون تلاش برای سرکوب، اجتناب، فرار و از بین بردن آنها است. یک کوچ اکت مراجعین را همراهی می‌کند تا این احساسات را با کنجکاوی کشف کنند و به جای تفسیرهای ذهنی، به ماهیت واقعی آنها توجه کنند. این فرآیند پذیرش، یک انتخاب آگاهانه  برای گشودگی و تجربه کردن به جای رفتارهای منفعلانه و فرار است، تا امکان زندگی رضایت بخش فرآهم شود. 

توجه کنید که پذیرش به معنی تمایل به افکار و احساسات ناخوشایند نیست، بلکه آمادگی برای رویارویی با آنها به جای سرکوب و فرار برای زندگی بهتر، است.


 

دیدگاه جان کابات زین در مورد انعطاف روانی: شما نمیتوانید موج های دریا را متوقف کنید اما میتوانید موج سواری را یاد بگیرید.

 

حضور در لحظه ی حال:
ذهن میتواند فارغ از اینکه در چه وضعیتی هستیم، مثل ماشین زمان ما را به گذشته و آینده ببرد و با کارهایی مثل پخش کردن بی وقفه ی اتفاقات ترسناکی که ممکن است در آینده رخ بدهد باعث عذابمان شود یا وسط یک موقعیت شاد مثل تولد، خاطرات ناراحت کننده گذشته را مرتبا در تلویزیون داخل سرمان، پخش کند.

حضور در لحظه حال، راهی موثر برای مقابله با عادت ذهن به رفت و برگشت در گذشته یا آینده و ایجاد احساسات ناخوشایند مانند نشخوار فکری،  نگرانی، اضطراب، درماندگی برای آینده و احساس گناه، خشم، شرم، حسرت، پشیمانی و غم برای گذشته است که  تمرکز بر لحظه ی حال را از طریق خارج شدن از دریای ذهن و توجه به تجربیات حسی مانند توجه به تنفس و یا حس هایی مثل دیدن، شنیدن، بو و لاسمه تسهیل می کند. 

 

خود به عنوان بستر self as context
در زبان روزمره، زیاد در بارهی "ذهن" صحبت میشود بدون اینکه متوجه باشیم دو عنصر متمایز در آن وجود دارد: 
خود متفکر و خود به عنوان بستر.


 همه ما با خود متفکر بسیار آشنا هستیم ( آن بخشی از ما که همیشه در حال تولید افکار، باورها، خاطرات، قضاوت‌ها، خیال‌پردازی‌ها، برچسب ها، روایت های ذهنی، برنامه‌ها و غیره است که به آن self as content نیز گفته میشود).

 

 اما بیشتر ما با خود به عنوان بستر self as context آشنا نیستیم (جنبه‌ای از ما که از هر چیزی که در هر لحظه فکر می‌کنیم، احساس می‌کنیم، حس می‌کنیم یا انجام می‌دهیم، آگاه هست). اصطلاح دیگر آن "آگاهی خالص" است. برای آسان تر شدن به جای خود به عنوان بستر، خود مشاهده‌گر observing self نیز میگویند. با گذر زندگی، بدن، افکار و احساسات شما تغییر می کند، نقش های ما به عوان پدر/مادر/همسر/دانشجو/ کارمند/مدیر و غیره تغییر می کند، اما در تمام طول زندگی یک آگاهی ثابت وحود دارد که در آن فرد قادر به توجه یا مشاهده همه ی اتفاقات و تغییرات در طول زندگیش هست و ماهیت این خود مشاهده گر تغییر نمیکند.

متافور برای درک بهتر خود مشاهده گر: معلمی را تصور کنید که زنگی تفریح در زمین بازی بین بچه ها که در حال بازی، جیغ و فریاد و دویدن هستند مرتب به این سمت و آن سمت کشانده می شود. کوچ AC کمک میکند تا معلم به جای ایستادن وسط زمین و به جهات مختلف کشیده شدن، در بالکن طبقه ی بالا (فاصله گرفتن) به زمین بازی و بچه ها نگاه کند. آنچه را که در زمین بازی پایین اتفاق می افتد تماشا کند اما درگیر چیزها نباشد. (توجه به آنچه اتفاق می افتد داشته باشد اما تحت سلطه قرار نمی گیرد. این خود مشاهده گر است. 


 

رفرنس ها:

  • The Coaches’ Handbook The Complete Practitioner Guide for Professional Coaches Edited by Jonathan Passmore
  • ACT Made Simple: An Easy-To-Read Primer on Acceptance and Commitment Therapy 

نظرات (0)

در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید