از موانع یادگیری تا سفری معنادار در آن

از موانع یادگیری تا سفری معنادار در آن

 

enlightenedاین مقاله بخشی از مسیر چالش رایگان اتوپایلوت است که برای ملحق شدن به آن و همچنین شنیدن خلاصه تد تاک های مرتبط روی این لینک، کلیک کنید


یادگیری


یادگیری یک تغییر نسبتا پایدار در رفتار است که نتیجه تجربه است. وقتی به یادگیری فکر می کنید احتمالا آموزش رسمی که در دوران کودکی و اوایل بزرگسالی در مدرسه و دانشگاه انجام می شود، تداعی می شود. اما یادگیری یک فرآیند مداوم است که در طول زندگی اتفاق می افتد و به کلاس درس محدود نمی شود! برای یادگیری لازم است با اطلاعات جدیدی روبرو شوید، به آن توجه کنید، آن را با آنچه از قبل می دانید هماهنگ کنید، در حافظه خود ذخیره کنید و به کار ببرید.  فرآیند یادگیری زمانی شروع می شود که شما یک تجربه جدید داشته باشید، چه خواندن یک کلمه جدید، گوش دادن به کسی که یک مفهوم را توضیح می دهد، یا امتحان یک روش جدید برای حل یک مشکل. هنگامی که روشی را برای جوشاندن تخم مرغ یا روش دیگری برای کار امتحان کردید، می توانید تعیین کنید که آیا برای شما مفید است یا خیر و سپس در آینده از آن استفاده کنید.


چرخه یادگیری معنادار


چرخه یادگیری معنادار بر تحقیقات انجام شده تا به اینجا و تئوری های یادگیری تکیه کرده است اما در عمل و تجربه بسیار تکامل یافته تر است.

 

چرخه یادگیری معنادار لیرون لوی و شاچار اوز

 

 

enlightenedکنجکاوی:


یادگیری با کنجکاوی شروع می شود. بنابراین ما می توانیم برای ایجاد یادگیری در خودمان به کنجکاوی خود توجه کنیم. کنجکاوی می تواند از طریق رسانه یا از برخورد با زمینه های مورد علاقه مان ایجاد شود . کنجکاوی موجب می شود که بتوانیم درگیر و در تعامل با موضوعی قرار بگیریم. نظریه هوش های چندگانه گاردنر مسیری برای درک ذهن و محرک ها ارائه می دهد. این نظریه نشان می دهد که کسی که چیزی را از کسی دیگر کندتر یاد می‌گیرد، لزوماً کم هوش‌تر نیست، بلکه ممکن است در چیزی دیگر، از آن فرد بهتر باشد. همین موضوع ساده به مهارت آموزی و عزت نفس افراد کمک می‌کند. اینکه بدانیم اگر در چیزی خوب نیستیم شاید لازم است مسیر جدیدی متناسب با خودمان را امتحان کنیم .
 

هوش های چندگانه هوارد گاردنر

 

 

لازم است از منبع اطلاعات بودن خودداری کنند و در حالی که دانش آموزان و یادگیرندگان در مورد موضوع خاصی تحقیق می کنند، خود را مدیر و مربی نحوه دستیابی به اطلاعات بدانند. 


هنگامی که کنجکاوی ما فعال شد، لازم است به خودمان اجازه کاوش دهیم و از روش های کشف خلاقانه، بازی و تجربه کردن آن استفاده کنیم. Mitchel Resnick ، پروفسور MIT برای یادگیری، در مارپیچ یادگیری خلاق خود از این مرحله به عنوان مرحله اجرا  و تجربه یاد می کند.
 


 یادگیری خلاق میچل رسنیک

 

 

enlightened تجربه معنادار 


یکی از قوی ترین بخش های یادگیری معنادار، ایجاد یک تجربه معنادار است. ما با تمام حواس پنجگانه خود تجربه می کنیم، و هر چه حواس بیشتری در این تجربه استفاده شود، تجربه بزرگتر خواهد بود. 
تجربیات می توانند مثبت یا منفی، موفق یا نا امید کننده، شادی آور یا غم انگیز باشند. برای معنی دار شدن، لازم است آن تجربیات با ما مرتبط باشند و به علایق، احساسات، نیازها یا انگیزه های ما وصل شوند.

 

enlightened یادگیری، رضایت و توانمندسازی

یادگیری ممکن است به عنوان کشف چیزی باشد که قبلاً نمی دانستید. همچنین می تواند به شکل یک شفاف سازی، آگاهی یا بینش، درک قابل توجهی از یک موضوع باشد. بیایید یادگیری دوچرخه سواری را به عنوان یک یادگیری معنادار مثال بزنیم. یک مثال برای یک کشف می تواند این باشد که برای اینکه دوچرخه را به سمت جلو ببریم، لازم است پدال هایش را فشار دهیم. یک بینش مثل اینکه: اگر پدال را در بالاترین حالت قرار دهیم، اولین فشار قوی ترین خواهد بود، یا اگر با یک فشار زیاد شروع کنیم، ادامه کار آسان تر خواهد بود. یک توانمندی مثل این است که : من تونستم 10 متر دوچرخه سواری کنم بدون اینکه کسی مرا نگه دارد.


پس کسب تجربه معنادار، احساس موفقیت در آن تجربه با کشف یک بینش، تجربه و توانمندی، احساس رضایت و موفقیت را در ما ایجاد میکند.

 

هنگام غلبه بر چالش ها ، احساس شایستگی می کنیم و ما با این فرآیند توانمندتر می شویم. دانش بیشتر، ما را بیشتر کنجکاو می کند که چه چیز دیگری وجود دارد و چه چیز دیگری می توانیم کشف کنیم. چه سوالات دیگری می توانیم در مورد موضوع بپرسیم. و آن احساس خاص کنجکاوی ذاتی ماست. و حالا ما توسط بینش ها و مهارت های جدید به دست آمده خود، هدایت می شویم و نه انگیزه های بیرونی. بنابراین یک چرخه کامل می شود.

 


enlightened اشتیاق و شکست


Malone  و  Lepper بر روی این موضوع تحقیق کردند که چه چیزی باعث می‌شود یک فرد به انجام کاری عمل کند و بر رفتار او تأثیر بگذارد. آنها انگیزه های درونی را از انگیزه های بیرونی متمایز کردند. انگیزه درونی بسیار پایدارتر و قوی تر است، زیرا فرد بر اساس پاداش های درونی عمل می کند. به عبارتی این شور و اشتیاق است، قدرتی است که شما را  از رختخواب خارج می کند.
زمانی که موفقیت و رضایت را تجربه می کنیم سرشار از اشتیاق می شویم. به این معنی که هر بار که یک چرخه یادگیری را تکمیل می کنیم، اشتیاق بیشتری برای ادامه جستجو و کشف به دست می آوریم. به همین دلیل است که شور و اشتیاق چنین انرژی قوی هستند و تأثیر زیادی روی ما دارند. آن از اقدامات و موفقیت خود ما سرچشمه می گیرد. گاهی هرچه چالشی که با آن روبرو هستیم بزرگتر باشد، اشتیاق بیشتری در ما ایجاد می کند.
اشتیاق نقش مهمی در ورود مجدد ما به چرخه، در هنگام شکست در یک چالش دارد. جایی که نمی‌توانیم پاسخی برای سؤالات خود پیدا کنیم و احساس می‌کنیم هر چیزی را که می‌دانیم امتحان کرده‌ایم و از خود ناامیدیم. تلاش مجدد، یا درخواست کمک، مستلزم آن است که بخشی از شور و اشتیاق را که قبلاً جمع کرده بودیم، «مصرف» کنیم. اگر منابع اشتیاق نداشته باشیم، ممکن است فرآیند یادگیری را برای آن موضوع رها کنیم. گاهی  لازم است از یک منبع خارجی کنجکاوی یا انگیزه بیرونی استفاده کنیم تا ما را به چرخه بازگرداند.


enlightened چالش و کسالت


ممکن است کسی بپرسد که اگر چالش‌ها می‌توانند ما را شکست دهند، چرا اصلاً آنها را انجام دهیم؟ بدون چالش ما به سادگی خسته می شویم ، چرخه‌های یادگیری بسیار سریع اتفاق می‌افتند، و بنابراین میزان رضایت بسیار کم خواهد بود و شور و اشتیاق کمی برای ادامه فعالیت ایجاد می‌کند. پس اینکه خودمان را در این مسیر به چالش بکشیم میتواند به رشد و یادگیری ما کمک کند.


برخی موانع یادگیری


enlightenedگاهی به این موضوع اشاره میشود که یادگیری به معنای متصل کردن تجربه‌های جدید به دانسته‌ها و تجربه‌های قبلی خودمان است. از سوی دیگر، کلاود برنارد می گوید که گاهی دانسته‌های قبلی ما، مانع یادگیری می‌شوند و احتمالا در مسیر هایی از یادگیری خودمان، آن را تجربه کرده ایم. یکی از راه هایی که میتوانیم برای این موضوع به کار بگیریم تا دانسته‌های قبلی مانعی بر سر راه یادگیری ما نباشند، به این شکل است که تمرین کنیم در موضع من میدانم مطلق قرار نگیریم و دانسته های خود را ارزیابی کنیم و به چالش بکشیم و دچار توهم یادگیری نشویم.


enlightened گاهی در مسیر یادگیری باور های محدود کننده، سوگیری های شناختی مثل اثر هاثورن،اثر ایکیا، اثر دانینگ کروگر و ....، اختلالاتی در توانایی به خاطر سپردن، عدم تمرکز کافی ،افکار آزاردهنده و منفی، استرس و خستگی و موارد مربوط به سلامت روان و سایر موارد این چنین مانع از مسیر یادگیری ما می شوند.


enlightenedعوامل حواس پرتی همچون موبایل و شبکه های اجتماعی یکی دیگر از مهم ترین موانع یادگیری می تواند باشد. 


enlightenedمیزان دسترسی به فرصت های یادگیری و جنبه های محیط یادگیری در نحوه یادگیری افراد نقش دارد. اینها می توانند چالش های بزرگ یا کوچک و برای افراد متفاوت باشند. 

 

کلام آخر


همانطور که مسیر یادگیری هر فرد، یک مسیر منحصر به فرد است، موانع این مسیر نیز منحصر به فرد است و لازم است بی قضاوت و بدون برچسب زنی به خود کنجکاوانه جستجو شود و راه حل های منحصربه فرد مواجهه و عبور از آنها به بهترین شکل و براساس توانمندی هایمان کشف شود.

 

نویسنده: فائزه اسماعیلی، کوچ سطح 2 از تیم تایم کوچ

 

 

 


اشتراک گذاری مقاله در
نظرات (0)

    در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید