آیا به آسانی دچار حواس پرتی می شوید؟ راه حل شما اینجاست!

آیا به آسانی دچار حواس پرتی می شوید؟ راه حل شما اینجاست!

 

*اگر به دنبال روش یا راه حلی برای افزایش قدرت تمرکز خود هستید.

*اگر میخواهید تمرکز خود را تقویت کنید تا بهره وری روزانه خود را بالا ببرید. 

*اگر ترجیح میدهید زمان خود را به جای موضوعات کم اهمیت، صرف مسائل مهم تر کنید.

 

نگران نباشید! شما تنها نیستید. هرچه جامعه ما بیشتر و بیشتر به سمت پیشرفته شدن می رود، ما با تعداد زیادتری انتخاب و به طبع آن حجم بسیار بیشتری از اطلاعات روبه رو می شویم که باید پردازش و هضم شوند. بطور قطع فشار این میزان از اطلاعات، باعث حواس پرتی می شود. خواه تلاش برای تمرکز روی نوشتن یک طرحنامه کاری باشد، خواه کوشیدن برای رسیدن برای یک هدف مهم در زندگی تان. حواس پرتی مانع مهمی است در مقابل شما برای رسیدگی به مسائل مهم تر.

حواس پرتی به اشکال مختلف نمایان می شود!

برای مثال، تلفن همراه به سهولت باعث حواس پرتی ما می شود. چه با(نوتیفیکیشن ها) پیام ها و اعلان های پشت سرهم، چه با مرور اخبار در صفحات اجتماعی که دیگر در وجود ما به شکل یک نیاز در آمده است. همه این ها زمان ما را مصرف می کنند. البته بجز موبایل ما با حواس پرتی های دیگری هم روبرو می شویم که قوی ترند. برای مثال تمایل به بازی کردن در یک روز زیبا یا دل مشغولی تعطیلات زمانی که مهلت ارئه کاری نزدیک باشد.

 

حواس پرتی چیست ؟

در ابتدا بهتر است حواس پرتی را بهتر بشناسیم و بدانیم چگونه اتفاق می افتد. حواس پرتی زمانی اتفاق می افتد که شما درحال تلاش برای انجام کاری هستید ولی چیزی فکر شما را منحرف می کند. چیزهایی که باعث می شوند ذهن شما از روی ریل تمرکز خارج شود. حواس پرتی علاوه بر مصرف کردن زمان شما، انرژی شما را نیز تحلیل می برد. اگر چنین وقفه هایی در جریان فکری تان زیاد تکرار شود باعث سستی و بی انگیزگی شما خواهد شد. چون احساس خواهید کرد فشار زیادی روی شماست در حالی که هیچ کار مشخصی انجام نشده است!

بر خلاف یک باور رایج، ذهن ما زمانی بهترین عملکرد را دارد که در یک بازه زمانی، تنها روی یک موضوع متمرکز شود. بیشتر افراد توانایی عوض کردن سریع و مداوم جریان تمرکز بین کارهای مختلف را ندارند. طبق مطالعات متعدد، هنگام انجام چند کار هم زمان، عملکرد ما در هر کدام از آنها، نسبت به زمان انجام کارها به صورت تک به تک، بسیار پایین می آید. پس، انجام هم زمان چند کار باهم، ایده خوبی برای سرعت بخشیدن به انجامشان نیست.

 

 

حواس پرتی چه هزینه هایی برای ما در پی دارد ؟

همان طور که قبل تر هم گفتیم، در جامعه امروز، ما با حجم بسیار زیادی از اطلاعات مواجه هستیم که گویی میخواهند همه تمرکز ما را بمباران کنند. یک کارمند عادی آمریکایی، هر 11 دقیقه یکبار دچار حواس پرتی می شود و 25 دقیقه طول می کشد تا دوباره بتواند حضور ذهن خود را بازیابی کند و دوباره به کارش برگردد. البته هرچه کاری که انجام می دهید پیچیده تر باشد، زمان بیشتری طول میکشد تا سطح تمرکز خود را بازیابی کنید.

دلیل این وقفه، نیاز مغز به صرف مقدار قابل توجهی انرژی برای تغییر جریان بین موضوعات پیچیده است. حواس پرتی ها، حجم زیادی از تمرکز و خلاقیت ما را زائل می کنند. پس اگر می خواهید قدرت تمرکز خود را بهبود یا ارتقا ببخشید، باید روش کنار آمدن با عواملی که موجب حواس پرتی می شوند را فرا بگیرید.

 

عوامل درونی حواس پرتی را بشناسیم.

ما ترجیح می دهیم دلایل حواس پرتی را عوامل بیرونی معرفی کنیم. مثل زمانی که تلفن همراه مان زنگ می خورد یا زمانی که در حال تفکر هستیم و کسی شروع به صحبت کردن با ما می کند، زمانی که در فکر یک موضوع مهم غوطه ور هستیم یا صدای ناگهانی ابزار ساختمانی وقتی در یک جلسه مهم حضور داریم.

آسان ترین کار سرزنش کردن اتفاقات محیطی به خاطر تمرکز نداشتن مان است ولی در واقع ما با عامل پنهان عدم تمرکز درونی مواجه هستیم که شاید به همان میزان عوامل خارجی موثر است.

اگر از مشکل حواس پرتی درونی مطلع نباشیم سازوکار آن را نشناسیم ممکن است بدون اینکه بدانیم انرژی و زمان خود را هدر دهیم. پس از این به جای گلاویز شدن با عوامل حواس پرتی بیرونی، سعی کنیم در وهله اول از عوامل درونی اجتناب کنیم.

آشفتگی در تعیین اولویت ها

از بین عوامل حواس پرتی درونی، شاید بتوان مهم ترین دلیل را آشفتگی در تعیین اولویت ها دانست. داشتن تعداد بسیار زیادی گزینه و انتخاب در پیش رو، باعث می شود ما دچار سردرگمی در انتخاب مهمترین کار شویم.

برای مثال برای برخی افراد، تمرکز کردن زمانی که در خانه هستند می تواند مشکل باشد چون ممکن است با غذا دادن به حیوان خانگی، کتاب خواندن، تماشای تلویزیون، تهیه یک غذای مختصر یا چرت زدن سرگرم شوند.

علاوه بر هزینه هایی که حواس پرتی برای ما به همراه دارد، آشفته بودن ذهن در انتخاب مهم ترین کار، نقش مهمی در بی انگیزه کردن ما بازی خواهد کرد. وقتی ما با گزینه های بسیاری روبرو باشیم که هرکدام به نوعی جذاب باشند، انتخاب کردن یک گزینه، متمرکز ماندن روی آن و تلاش برای به نتیجه رساندن آن کار  سخت خواهد بود.

سست و بی انگیزه شدن هنگام بروز آشفتگی در تعیین اولویت ها باعث ایجاد حس عذاب وجدان در وجود ما خواهد شد. زمانی که شما اختیار قوه تمرکز خود را به عوامل ایجاد کننده حواس پرتی درونی تان واگذار کنید، در واقع انتخاب کرده اید که انرژی و توجه مورد نیاز برای کارتان را، خود پراکنده کنید.

در نتیجه زمانی که در تمام کردن و به نتیجه رساندن کارتان دچار مشکل می شوید، نباید عوامل محیطی را به ایجاد اختلال در کارتان متهم کنید. بهتر است بدانید که دلیل اصلی اختلال در تمرکزتان، فعالیت های آگاهانه یا خودآگاهانه خودتان است.

 

چرا آشفتگی در تعیین اولویت ها رخ می دهد؟

ذهن، اولویت ها را در حالت نیمه هوشیار، بر اساس سه معیار طبقه بندی می کند.

برای برطرف کردن یک نیاز که در حال حاضر وجود دارد. برای مثال، نیاز رفتن فوری به سرویس بهداشتی در ذهن ما به عنوان یک اولویت و رسیدن به یک حس رضایتمندی درونی تثبیت شده است.

یا احساس خوشی و لذت ناشی از خوردن یک کیک شکلاتی خوشمزه.

رسیدن به احساس کسب یک دستاورد مشخص که نیازمند صرف تلاش، زمان و انرژی است.

ذهن ما، به صورت اتوماتیک در تصمیم گیری ها این سه معیار را لحاظ می کند حتی اگر در آن لحظه کاملا آگاه نباشیم. متاسفانه ذهن همیشه بهترین حالت را انتخاب نمی کند و برای رسیدن به بهترین و دقیق ترین تصمیم، لازم است که ما به روند تصمیم گیری آگاه باشیم. به نظر می رسد ذهن ما تمایل شدیدی به انتخاب منفعت های کوتاه مدت و هزینه های کوتاه مدت دارد.

وقتی تعداد گزینه های زیادی پیش رو داشته باشیم، ذهن مان به گزینه ای گرایش خواهد داشت که سود و لذت سریعتری بدهد. اگر بخواهید روی فعالیتی متمرکز شوید که سودش در طولانی مدت به دست خواهد آمد، ذهن آن فعالیت را در رده پایین تری از اولویت قرار خواهد داد.

این اتفاق، نتیجه آشفتگی ذهن در انتخاب اولویت هاست.

چگونه بر آشفتگی ذهنی در انتخاب اولویت ها غلبه کنیم ؟

خوشبختانه راه غلبه کردن بر عوامل رایج حواس پرتی درونی زیاد دشوار نیست.

در مرحله اول می توانید اقدام به تشخیص کاری بکنید که نیازمند بیشترین میزان تمرکز برای انجام شدن است. بعد از اینکه حجم کار لازم را محاسبه کردید، به سهولت می توانید آن کار را قسمت های کوچک تر تقسیم کنید(مثل تقسیم کردن یک قرص نان به تکه هایی در اندازه یک لقمه). هر قسمت کوچک از کار باید یک سود و لذت مشخص داشته باشد که سریع به دست بیاید(چیزی باشد که بتوانید در یک سطر آن را توصیف کنید). برای همان کار هزینه مشخص تعریف کنید(هزینه ای که قابل اندازه گیری باشد، مثل زمانی که قرار است صرف شود).

برای مثال، فرض کنید در حال نوشتن یک طرحنامه کاری برای یک پروژه جدید هستید. در اولین گام می توانید طرح کلی موضوعی که به شما داده شده است را مشخص نمایید و آن را به 4 قسمت مجزا تقسیم کنید. با این کار مطمئن می شوید که همه مسائل را پوشش داده اید و می توانید در بازه های زمانی جداگانه، روی هر قسمت متمرکز شوید.

و همچنین، برای قسمتی از کار، محدودیت زمانی تعریف کنید. بازه زمانی باید به اندازه ای کوتاه باشد که ذهن تان تلاش نکند که از زیر کار در برود. به یاد داشته باشید که ذهن تمایل شدیدی به سود و منفعتی دارد که در کوتاه مدت به دست بیاید. پس شما با کوتاه کردن زمان انجام کار، عملا راه فرار ذهن تان را می بندید!

در گام بعدی، می توانید سایر گزینه های روی میز را بررسی و ارزیابی کنید. در کنار تمرکز روی طرحنامه کاری تان، از خودتان بپرسید چه اتفاقاتی ممکن است در حین انجام کار جریان فکری شما را مختل کند. واقع بین باشید. همه آن اتفاقات محتمل را بنویسید و هزینه ها و سود هایی که در پی خواهند داشت را با هم لیست کنید. لزومی هم ندارد که با جزئیات فراوان نوشته شوند. همین که یک توضیح کلی برای روشن شدن موضوع داشته باشید کافی است.

برای مثال بنویسید، به جای نوشتن طرحنامه کاری می توانم 20 دقیقه از یک فیلم کمدی را تماشا کنم. سود ناشی از این تصمیم، سرگرم شدن و شاد شدن است. هزینه این تصمیم، از دست دادن 20 دقیقه از وقت تان به پای یک فیلم کمدی است که هیچ فایده ای در انجام کاری که به شما محول شده  نخواهد داشت.

بعد از این که چنین لیستی را تهیه کردید، شروع کنید به وزن دادن به هر انتخاب و ارزیابی آن ها. به علت اینکه محدودیت زمانی داریم، بهتر است با کاری شروع کنید بالاترین اولویت را کسب کرده باشد. بعد از اتمام آن می توانید به بقیه کارها رسیدگی کنید.

نگران گزینه های دیگر لیست که به انجام نرسیده اند نباشید. زمان محدود خود را صرف کارهای با اهمیت کنید و برای بقیه کارها در یک زمان دیگر برنامه ریزی کنید.

 

دستاورد های کوتاه مدت و بلند مدت

همان طور که قبلا هم گفته شد، ذهن ما در ارزیابی و مقایسه فواید کوتاه مدت و بلند مدت یک موضوع، توانا نیست. به طور معمول فوایدی که در کوتاه مدت حاصل می شوند کم هزینه، ملموس و واقعی هستند که ذهن تمایل دارد سریع آنها را به دست بیاورد. در مقابل ذهن درک روشنی از منفعت و سودی که در دراز مدت حاصل خواهد شد را ندارد.

برای رسیدن به سود و دستاوردهای بلند مدت، لازم است از قوه تجسم خود کمک بگیرید که این هم ممکن است به نوبه خود، به حالت یک دست انداز در جریان فکر عمل کند. در نتیجه ما دستاوردهای طولانی مدت را با نتایجی که در زمان کم به دست می آیند معامله می کنیم.

*پس دانستیم که چرا گاهی با اینکه از سود و منفعت چیزی مثل ورزش کردن و کاهش وزن در آینده مطمئن هستیم ولی نمی توانیم با شور و شوق آن را انجام دهیم! از طرف دیگر، ممکن است با علم به بی فایده بودن چیزی مثل فست فود، نتوانیم در مقابل آن مقاومت کنیم. چون تمایل به کسب لذت در لحظه، تمرکز و آگاهی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

این اتفاق یکی دیگر از انواع حواس پرتی درونی است که در اثر انتخاب نادرست بین دستاورد های دراز مدت و کوتاه مدت بروز می کند که خوشبختانه این مورد هم قابل حل است.

 

 

 

 


تگ ها
نظرات (0)

در این قسمت نظر خود را با ما در اشتراک بگذارید